فعالان فضای استارتاپی از یک سال پیش با یک کانال تلگرامی با نام «شبنامه» آشنا هستند. این کانال تلگرام که مخاطب خوبی را هم جلب کرده بود، تلاش میکرد تا ثابت کند اکوسیستم استارتاپی ایران به طور بنیادین به جریان نفوذ متصل است و قرار است استعدادهای ایرانی را با اهداف دشمنان ایران شناسایی کند. هفتهای نبود که آماج اتهامات بدون استناد این کانال، گردن یکی از فعالین استارتاپی را نگیرد.
از طرف دیگر هم یک جبهه رسانهای توسط رسانههایی همچون روزنامه کیهان، روزنامه وطن امروز و سایت رجا نیوز به راه افتاده بود که همه تلاششان را میکردند تا با تیترهای عجیب و غریب و اتهامات گوناگون، فضای استارتاپی و کارآفرینی ایران را غیرمشروع جلوه دهند. این اتفاقات، یک نتیجه مشخص داشت و آن هم، ترساندن بخشی از خلاقترین و کوشاترین و مؤثرترین چهرههای جوان ایرانی بود که قدم در وادی راهاندازی یک کسب و کار اینترنتی گذاشته بودند.
راکد شدن نسبی رویدادهای آموزشی-ترویجی استارتاپ ویکند که توسط معاونت علمی ریاستجمهوری حمایت میشد، از تبعات توپخانه اینگونه رسانههای خاص بود.
آخرین قدم این جریان، انتشار فیلم مستند «شبنامه» بود. این مستند ۱۰۰ دقیقهای که به شکلی احساسی و غیرمستند، توسط گردانندگان همین کانال تلگرامی و با حمایت مؤسسه سفیر فیلم (وابسته به مجتمع رسانهای اطلس) ساخته شده بود، با حمایت گسترده نهادهایی همچون بسیج دانشجویی در دانشگاههای مختلف به نمایش درآمد. در برخی دانشگاهها، پخش فیلم دچار حواشی مختلفی شد و اعتراضاتی را از سوی دانشجویان برانگیخت.
سهشنبه هفته پیش در سالن آمفیتئاتر روزنامه قدس، این مستند برای اهالی رسانه پخش شد. روزنامه خراسان هم فردای آن روز، مستند را برای روزنامهنگارانش پخش کرد. تکلیف روزنامه شهرآرا که مشخص است و امیدی به این روزنامه نیست! امیدوارم روزنامههای قدس و خراسان به این وادی نیفتند که با نگاه تنگنظرانه به جریانات نوین کارآفرینی نگاه کنند و اتفاقاتی مانند وخش این مستند، بستری برای بحثهای جدیتر و پرداخت عمیقتر رسانههای جریان اصلی ایجاد کند.
جالب است که سازندگان این مستند خیلی ژست و ادای کار مستقل و آزاداندیشی و اینوستیگیتیو ژورنالیسم هم دارند و از این شاکی هستند که جلوی انتشار فیلم را دارند میگیرند؛ و از آن طرف هم، بیشترین حمایت را از نهادهایی همچون صداوسیما و آستان قدس و بسیج دانشجویی و… دریافت میکنند.
روزنامه ایران امروز مصاحبهای را با علی جاهدی، مدیر مرکز رشد ICT پارک علم و فناوری خراسان رضوی منتشر کرده است که در نوع خود، خواندنی و پر نکته است.
جاهدی تجربه خوبی به عنوان مدرس و مشاور کسبوکارهای استارتاپی دارد و با توجه به مسؤولیتی که در پارک علم و فناوری خراسان دارد، از ابتدای شکلگیری اکوسیستم استارتاپی مشهد، نقش حمایتی خوبی داشت.
تصور میکنم برای حمایت از اکوسیستم، لازم است که بیشتر بگوییم و بنویسیم و مونولوگها را به دیالوگ تبدیل کنیم.
فرازهایی از مصاحبه مدیر مرکز رشد ICT مشهد با روزنامه ایران را در مشهدمگ بخوانید. لازم به ذکر است که متن مقداری ویرایشهای درونمتنی دارد:
خون دلها خوردهایم تا اکوسیستم نوپایی شکل بگیرد
واقعیت این است که سالها، سازمانهای علم و فناوری و متولیان آموزش کارآفرینی در کشور، زحمات بسیاری کشیدهاند تا ضمن فراهم کردن فضا برای ایجاد یک فرهنگ خوب و پویا و ارزش آفرین، بخش قابل توجهی از جوانان را آرام آرام از افرادی مصرفکننده و بیانگیزه، به نیروهایی تولیدکننده و پر انرژی تبدیل کنند تا آنها آینده شغلی خود را تنها کارمندانی بدونِ ریسک و حقوقبگیر نبینند و روحیه ریسکپذیری در آنها تقویت شود؛ تا آنجایی که به جای ترک وطن و دستیابی به آرزوهایشان از طریق ساخت و توسعه کشورهای دیگر، هدفشان، ماندن و خدمت به وطن و خلق ارزش برای کشور خود، از طریق کارآفرینی و تأسیس شرکتهای نوظهور و دانشبنیان باشد.
بازیهای سیاسیتان را جای دیگری ببرید
امروز جریان نوین آموزشی و حمایتی کارآفرینی در کشور که توسط سازمانها و متولیان اصلی آن همچون وزارت علوم و معاونت علمی ریاستجمهوری و بخش خصوصی فعال، پیگیری میشود، بسیار کارآمدتر و مؤثرتر از شیوههای بیاثر قبلی بوده و ضمن تأثیر ویژه در افزایش روزافزون سرعت تحقق اقتصاد درونزا و مقاومتی و رشد شرکتهای دانشبنیان که از دغدغههای جدی رهبری در سالهای اخیر است، خوشبختانه توانسته است هیجان و تحرک در فرهنگ کارآفرینی مبتنی بر فناوری را نیز در جوانان ایجاد کند.
اما متأسفانه اخیراً اتفاقاتی در حال رخ دادن است که من بهعنوان یک مدرس کارآفرینی و عضو کوچکی از این اکوسیستم، نگرانم.
حتی اگر ما این حرکتها را سیاسی تصور نکنیم و بگوییم از روی دغدغهمندی و دلسوزی است، قابل انکار نیست که این موجهای مخرب، تمام سرمایهگذاریهای کشور و زحماتی که طی این سالها برای رسیدن به نقطه کنونی کارآفرینی کشیدهایم را دچار خدشه میکند.
نگرانیها آنجا شدت میگیرد که احساس میشود این برخوردها با جریانهای کارآفرینی ممکن است سیاسی باشد و ما در بازیهای سیاسی در داخل کشور، یک جریان مفید و مثبت ملی را نابود میکنیم.
امیدوارم این موضوع با تدبیر بزرگان، مدیریت شده و جلوی نگرانی بیشتر بسیاری از نقشآفرینان حوزه کارآفرینی کشور گرفته شود.
حرف درست، شیوه نادرست را تطهیر نمیکند
من تصور میکنم حرف درست همواره باید به مخاطبِ درست، به شیوه درست و با هدفِ درست بیان شود.
اگر قبول کنیم جریان به وجود آمده علیه «کارآفرینی به سبک نوین» حرفش درست است، یعنی پیشفرض را بر احتمال درستی و صحت نفوذ دشمن از طریق عناصر مختلف اکوسیستم کارآفرینی هم بگذاریم، به نظر میرسد مخاطب و شیوه غیردرستی از سوی ایشان اتخاذ شده و امیدوارم هدف درست و غیر سیاسی در کار باشد.
فرضیه نفوذ دشمنان و عوامل بیگانه در کشور برای همه دلسوزان این کشور فرضیه بسیار مهمی است که احتمال کمرنگ آن هم اهمیت دارد و قابل چشمپوشی نیست، اما با وجود همین شرایط ما باید بدانیم مخاطب ما چه کسی است.
در مورد اخیر، یعنی مستند «شب نامه»، نمیدانم چرا مخاطبین را رسانه، دانشجویان، کارآفرینان و مردم برگزیدهاند و شیوه بیان، یک شیوه عوامانه از طریق فیلم مستند و مستندسازی و کانال در شبکههای مجازی است؟
مخاطب این مستند کیست؟ کارآفرینان یا نهادهای امنیتی؟
با فرض صحت این موضوع، این یک مسأله کاملاً امنیتی است و مخاطب هم باید نهادهای امنیتی باشد. نهادهایی که دغدغهشان همین موضوع است و صلاحیت و ابزار بررسی و اعتبارسنجی و راستیآزمایی فرضیات مشابه و البته قدرت برخورد با آن را نیز دارند.
چنانچه مخاطب، دانشجو یا کارآفرین یا مردمی قرار گیرند که در جایگاه بررسی تهدیدات امنیتی نیستند، چه انتفاعی به کشور رساندهایم؟ چگونه از آنها انتظار داریم صحت ادعا و درستی و نادرستی موضوعات پیچیده امنیتی را تمیز دهند؟
تمام این مسائل در حیطه تخصص و وظایف و البته فهم نهادهای امنیتی است که عامه مردم از آن بیاطلاعند. حال اگر پیشفرض را قبول کنیم، این نهادهای امنیتی هستند که باید راههای مقابله با نفوذ را دریابند و با هدف جلوگیری از آن، اقدامات لازم را انجام دهند.
تصور من بر این است که مخاطبین عام به این شیوه بیان موضوعی که از سوی هشداردهندگان طرح نفوذ در اکوسیستم کارآفرینی انتخاب شده، یعنی مستندسازیهای عوامانه، نیازی ندارند. مخاطبِ درست با استفاده از اطلاعاتِ دقیق و حقایق، راه درست را در پیش میگیرد.
انتخاب مخاطب، عیار صداقت مدعیان است
اگر دوستانی که پشت این جریانسازیها حضور دارند، صادق بودند، در انتخاب مخاطب دقت بیشتری میکردند. یعنی اول دستگاههای امنیتی در جریان قرار میگرفتند و در درجه دوم، مدرسین و استادان و مسؤولان حوزه کارآفرینی و فناوری؛ در حالی که عملاً این اتفاق نیفتاده است. ضمن اینکه ما نباید فرضمان این باشد که انگار همه برنامهریزان و دستاندرکاران کارآفرینی نوین کشور نشستهاند و از صبح تا شب در راستای طرح نفوذ حرکت میکنند. این رفتار توهینآمیز نیست؟ به باور من انتخاب نادرست مخاطب، راه انداختن غلتک سنگین و از کنترل خارج شدهای است که در مسیر حرکت خود، ممکن است بهراحتی همه سازههای کارآفرینی خلاقانه و فنآفرینانه کشور را تخریب کند.
برخی پشت کلمه نفوذ، شوهای عوامانه میگذارند
آرزو میکنم این حرکت از روی دغدغهمندی و با هدف درست باشد و از هرگونه پیگیری اهداف سیاسی به دور باشد. چون حرف زدن از نفوذ، به بزرگنمایی و شوهای عوامانه نیاز ندارد. توجه کنیم که در صورت ادامه چنین روندهایی، هر آنچه کاشتهایم خراب خواهد شد و باز برخواهیم گشت به همان خانه اول.
ای کاش به جای فکر کردن به اینکه ایدههای جوانان ما را میدزدند، بیشتر به فکر حراست از سرمایههای ارزشمند انسانی کشور بوده و نسبت به حفظ و ماندن این جوانان و جلوگیری از فرار مغزها دغدغه داشتیم.
به نظر میرسد راهکار مقابله با چنین برخوردهایی در سطح کلان، از طریق تحلیل درست موضوعات و مدیریت آنها و جلوگیری از آلوده کردن فضای عمومی جامعه است.